بهترین ها

بهترین ها

بهترین ها

بهترین ها

برای لاغر شدن کلیک کنید

ایا میدانید چرا با گرفتن رژیم های لاغری نه تنها لاغر نمیشوید بلکه کمی هم چاق میشوید؟ 

ایامیدانید چرا کسانی که باگرفت رژیم های لاغری  بعد از چند روز همان به حال قبلی خود باز میگرددن؟ 

چرا؟ 

چرا؟ 

ایامیخواهید بدون این که حتی مقدار کمی هم از خوردنتان کم نشود لاغر شوید ما این جا تکنیک لاغری را به شما خواهیم اموخت نه تکنیک غذاکم کردن را   

۱-در شروع عذا عذا را با لقمه های کوچک و خیلی خیلی ارم بخوریدغذا را حداقل ۲۰ بار در دهان خود بجوید وبعدن قورت بدهید وقتی غذارا ارام ارام میجوید اولا غذا در دهان شما ۸۰ در صد عمل حضم می شود و معده شما به را حتی میتواند ۲۰ بقیه غذا را حضم کند و با مشکل نیز روبرو نمیشودوما اگر غذا را تند تند بخورید اصلا تعم ولذت وبوی خوش غذا را متوجه نمیشوید سوما وقتی غذارا در دهانتان میجوید دهان به مغذ پیامی می دهد و مغذ متوجه میشود که چه قدر وچه غذایی رو میخورید و اگر تند تند بخورید مغز اصلا متوجه نمیشود چه به داخل بدن شما میرو ودر نتیجه  شما احساس سیری نمی کنید 4- وقتی شما ارام ارام غذا را در دهانتان میجوید دباره دهانتان پیامی را به معده تان ارسال میکند تا معده شما با توجه به این غذا در خود اسید تولید کند 

 

1.    روی احساس ویار و هوس غیر قابل کنترل برای خوردن غذا (شکلات، پیتزا یا هر چیزی که دلتان می خواهد) تمرکز کنید. اگر الان چنین احساسی ندارید، به یاد بیاورید که آخرین باری که این احساس را داشتید کی بوده؟ کجا بوده؟ و شما چه کاری انجام داده بودید.

حالا کمی عقبتر بروید تا به لحظه ای برسید که هوس شدیدی برای خوردن پیدا کرده بودید. حالا میزان هوس خود را بین 1 تا 10 بسنجید: 1 کمترین... 10 بیشترین

مقدار آن را مشخص و به خاطر بسپارید.

2.    همچنان که به هوستان فکرکنید، با دو انگشت سبابه و سوم خود به فرورفتگی بین انگشت حلقه و کوچک دست دیگر ضربه بزنید.

 همانطور که به ضربه زدن ادامه می دهید با صدای بلند 3 بار بگویید:

"با اینکه میل و هوس شدیدی برای خوردن ... در خود احساس می کنم، اما عمیقاً و کاملاً خودم را می پذیرم"

به جای نقطه چین غذای مورد نظر خود را قرار دهید و 3 بار تکرار کنید در حالیکه به ضربه زدن همزمان به نقطه مشخص شده ادامه می دهید.

3.    حالا با همان دو انگشت سبابه و سوم حدود 10 بار به نقطه مشخص شده در بالای ابرو ضربه بزنید.(چپ یا راست فرقی ندارد)

4.    حالا زیر همان چشم ضربه بزنید، کمی بالاتر از گونه

5.    حالا زیر استخوان ترقوه ضربه بزنید.(تمام ضربات بین 7 تا 10 بار)

6.    همانطور که به هوستان فکر می کنید زیر بغلتان، چند سانتی متر پایین تر ضربه بزنید.

7.    بعد به زدن ضربات در لبه ی بیرونی دست دیگر ادامه دهید، همان جایی که با آن در کاراته چیزی را می شکنند.

8.    حالا مثل مرحله ی دوم، به ضربه زدن به فرورفتگی بین انگشت حلقه و کوچک دست دیگر ادامه دهید و در همان حال که به ضربه زدن ادامه می دهید، مراحل 9 تا 14 را دنبال کنید.

9.    چشمانتان را ببندید و بعد باز کنید.

10. به پایین سمت راست خیره شوید، بعد به مرکز برگردید و بعد دوباره، به پایین سمت  چپ خیره شوید.

   11.  چشمانتان را 360  درجه در جهت عقربه های ساعت بچرخانید و سپس 360 درجه  در خلاف عقربه های ساعت

   12.  همانطور که به ضربه زدن ادامه می دهید و به هوستان فکر می کنید یک ملودی کوتاه را برای 5 ثانیه زمزمه کنید مثل: دیلای لای لای لای دیلای لای!

   13.  حالا از 1 تا 5  با صدای بلند بشمارید.

   14. حالا دوباره یک ملودی کوتاه را برای 5 ثانیه زمزمه کنید.

   15.  ضربه زدن به فرورفتگی انگشت حلقه و کوچک را متوقف کنید و مراحل 3 تا 7 را دوباره تکرار کنید.

حالا صبر کنید و دوباره از خود بپرسید که درمقیاس 1 تا 10، میل و هوستان به خوردن چه قدر کمتر شده؟

بیشتر شما تا همین لحظه احساس می کنید که دیگر هوستان از بین رفته ولی اگر هنوز به حد 1  نرسیده یکبار دیگر مراحل را از اول تکرار کنید. دوباره میزان هوس خود را اندازه بگیرید.

شگفت انگیز است، نه ؟

اینکه چگونه این تکنیک طراحی شده تا برنامه ریزی سیستم عصبی را دوباره نویسی کند خارج از مجال ما در اینجاست اما نکته مهم این است که ما می توانیم از آن هر چند بار که بخواهیم استفاده کنیم و نتایج فوق العاده بگیریم 

 "برای حل کردن یک مشکل، اول باید بتوانیم از جوانب مختلف به آن نگاه کنیم."

درست است! گاهی اوقات یک مشکل (مثل چاقی) جوانب مختلفی را در خود پنهان دارد که برای حل آن، اول از همه باید کاملاً از آنها آگاه باشیم.

شاید با خود بگویید که "من چاقم و این کاملاً چیز مشخصی است، چه چیزی پنهانی این وسط وجود دارد که من از آن خبر ندارم؟"

کاملاً حق دارید این سئوال را بپرسید و اگر تا انتهای این ایمیل را بخوانید پاسخ این سئوال را خود خواهید یافت.

من می خواهم درباره ی بخش مهمی از عادت های چاق کننده ی شما صحبت کنم که با کمربند لاغری یا قرص های لاغری به هیچ وجه قابل درمان نیست!

به هیچ وجه... اصلاً... کاملاً ناممکن!

و البته این نه به خاطر آن است که این مشکل قابل حل شدن نیست، چرا که من دقیقاً به شما یاد خواهم داد که چطور این مانع بزرگ لاغری را از میان بردارید، بلکه خواهید دید که حتی روشهای دارویی نیز این مشکل را حل نمی کند.

چند نفر از شما فکر می کنید که اگر اراده کافی برای ورزش کردن مداوم را داشته باشید، همه مشکلات چاقی شما حل می شود؟

خوب این مشکل مهم را حتی ورزش کردن در حد قهرمانی هم حل نمی کند!

اما این مشکل اساسی چیست؟

فرض کنید که بعد از یک روز کاری خسته کننده تازه به خانه رسیده اید.خیالتان تا حدی راحت است که دیگر می توانید استراحت کنید. البته افکار و دل مشغولی های مختلف آن روز هنوز در پشت ذهنتان حضور دارند و منتظر فرصتی هستند تا به وسط صحنه ی ذهن شما بیایند.

در همین حال است که یکدفعه، کاملاً به طور ناگهانی... هوس شکلات خوردن می کنید!

و این هوس یک خواست معمولی نیست... قبل از اینکه بفهمید چه شده، در یخچال را باز کرده و دنبال شکلات می گردید.

اگر شکلات نباشد چه؟

دنبال شیرینی می گردید.

اگر شیرینی  هم نبود چه ؟

دنبال هر چیز می گردید که شیرین باشد.

اگر آن هم نبود ؟

هر غذای فوری .... مثل پیتزا یا ساندویچ

اگر آن هم نبود، هرغدایی که دستتان بهش برسد!

حال بعد از اینکه خوردید از شما می پرسم آیا واقعاً گرسنه بودید؟

آیا واقعا بدنتان نیاز به غذا داشت؟

شما لحظه ای مکث می کنید و می توانید حس کنید که خوردن شکلات هنوز گرسنگی شما را بر طرف نکرده و با بیشتر خوردن هم گرسنگی شما از بین نمی رود.

اینجاست که کم کم  به فکر می افتید که چرا ناگهان دست به غذا برده اید؟ آیا انگیزه ی دیگری جز گرسنگی طبیعی باعث خوردن غذا می شود؟

بله! انگیزه ای بسیار قوی تر!

من به آن می گویم گرسنگی عاطفی یا عصبی

مطمئنم که اصطلاح "گرسنگی عاطفی" برایتان عجیب است اما بیشتر درباره اش توضیح خواهم داد.

گرسنگی عاطفی ، یعنی خوردن غذا فقط برای از بین بردن عواطف منفی که در یک لحظه خاص حس می کنیم.

عواطف منفی یعنی: استرس ، افسردگی ، احساس تنهایی ، خستگی ذهنی ، ترس ، خشم  و...

اما چطور غذا می تواند به حل مشکل عاطفی ما کمک کند؟

واقعیت این است که غذا اساساً نمی تواند برای حل آن احساسات منفی کاری کند، بلکه فقط به طورموقت فراموش می کنید قبل از اینکه دوباره با آن عواطف بد روبرو شوید.

هنگام غذا خوردن ، ماده ای در مغز ما ترشح می شود به نام "سرتونین"  سرتونین باعث شادی می شود. در واقع زمانیکه شادیم "سرتونین" زیادی به طور طبیعی در مغزمان جریان دارد.

اما زمانیکه افسرده باشیم یا غمگین، دچار کمبود سرتونین هستیم.

ولی به اشتباه، برای پر کردن این جای خالی، از غذا استفاده می کنیم. واین شروع روند اعتیاد به غذا است. یعنی غذا خوردن برای پر کردن خلا روحی ونه گرسنگی جسمانی.

و زمانیکه بدون نبود نیاز واقعی به غذا، مصرف غذا را بیشتر کنیم، به تدریج چاق و چاق تر می شویم. چون بدن در حال دریافت غذای اضافی است که نیاز به آن ندارد. پس شروع به انبار کردنش می کند.

پس باید از همین ابتدا قادر شوید که تفاوت بین گرسنگی عاطفی و گرسنگی جسمانی را تشخیص دهید.

زمانیکه احساس گرسنگی شدید کردید، از خود بپرسید که آیا واقعاً ازنظر جسمی گرسنه اید یا دنبال راه حلی برای فراموش کردن استرس و عواطف منفی خود هستید؟

یک تکنیک ساده برای کمک به درک این نوع گرسنگی وجود دارد که هزاران نفر از آن با موفقیت استفاده کرده اند:

یک تکه کاغذ بردارید و روی یخچال بچسبانید. روی آن بنویسید:

آیا من واقعاً گرسنه ام ؟؟؟

و حتما در انتها سه علامت سئوال بزرگ اضافه کنید.

با انجام این کار هر دفعه که در اثر فشار عصبی آماده حمله به یخچال بودید برای چند لحظه متوقف می شوید و تغییر مسیر می دهید.

شاید بهتر ببینید که بروید حمام و زیر آب گرم چند دقیقه ای ریلکس کنید.

یا می توانید چند تنفس عمیق انجام دهید و برای چند لحظه مراقبه کنید.

جالب است بدانید که  "تنفس عمیق" نیز باعث تولید "سرتونین " در بدن می شود، ولی از آنجا که من کسی را نمی شناسم که در اثر دریافت اکسیژن بیشتر مریض شده باشد، پس می توانید تا دلتان می خواهد نفس عمیق بکشید

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد